Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-04@12:46:45 GMT

آتش در خاورمیانه در انتظار جو بایدن

تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۶۵۹۸۹

آتش در خاورمیانه در انتظار جو بایدن

جو بایدن، رییس‌جمهور ایالات متحده، بسیار خوش‌شانس بوده که در دو سال نخست ریاست‌جمهوری‌اش از درگیری در خاورمیانه، جایی که اغلب ایده‌های سیاست خارجی ایالات متحده از خوب تا بد در آنجا به هدر رفته‌اند، مصون مانده است.

به گزارش اعتماد، البته ممکن است بایدن در سال ۲۰۲۳ برای پرهیز از چنین تنشی در خاورمیانه با سختی‌های بیشتری روبه‌رو باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اولویت‌های اصلی دولت امریکا در سیاست خارجی، جنگ روسیه علیه اوکراین و مهار چین در حال رشد است.

با این حال، شاید قدرت‌های منطقه‌ای کوچک‌تر و در عین حال مصمم‌تر که مشتاق پیشبرد منافع خود هستند و تمایلی هم به اجرای قوانین ایالات متحده ندارند به زودی دستان بایدن را در خاورمیانه بند کنند. به گزارش فارن پالیسی، با وجود پنج کشور - سوریه، عراق، لبنان، یمن و لیبی - در مراحل مختلف بحران، جهان عرب منبع بی‌ثباتی باقی خواهد ماند؛ البته به استثنای کشور‌های ثروتمند خلیج فارس (عربستان سعودی و امارات متحده عربی) که هرچند مستقل از واشنگتن عمل می‌کنند، اما همچنان بر دریافت حمایت از ایالات متحده اصرار دارند.

در واقع این دو قدرت غیر عربی، ایران و اسراییل - یکی دشمن اصلی منطقه‌ای ایالات متحده و دیگری نزدیک‌ترین دوست منطقه‌ای واشنگتن – است که ممکن است دستور کار دو سال آینده را تعیین کنند و متاسفانه پیامد‌های چنین وضعیتی هم الزاما خوشایند نیست. با بازگشت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسراییل به قدرت دولت بایدن اکنون با راست افراطی‌ترین دولت در تاریخ اسراییل روبرو شده است، دولتی که احتمالا باعث افزایش جدی تنش‌ها بر سر مساله فلسطین و برنامه هسته‌ای ایران خواهد شد.

اگر سخنان وزرای افراطی راست کابینه نتانیاهو را باور نمی‌کنید که البته دلیلی هم برای باور نکردن آن وجود ندارد، این ائتلاف مصمم است تا سیستم «دموکراتیک» اسراییل را تغییر دهد، مسیر جامعه را در امتداد خطوط انحصارگرایانه یهودی قرار داده، با شهروندان عرب اسراییل تنش ایجاد کند و سنگ قبری بر سر امید تشکیل یک کشور فلسطینی قرار دهد. اینکه وضعیت در کرانه باختری چقدر بد می‌شود به میزان نفوذ نتانیاهو بر شرکای ائتلافی‌اش وابسته است، فراموش نکنیم که نتانیاهو به این شرکا برای تصویب قانونی که محاکمه جاری او را اگر نگوییم باطل حداقل به تعویق بیندازد، نیاز دارد.

از آنجا که نتانیاهو به اندازه سایر اعضای حزبش راست‌افراطی نیست، شاید ائتلافی بدون افراط‌گرایان را ترجیح می‌دهد و ممکن است در مقطعی به گسترش دولت خود و بدون حضور این افراطیون فکر هم بکند. اما پرونده حقوقی که علیه نتانیاهو برقرار است دست و پای او را بسته و اگر از حمایت این شرکا برخوردار نباشد به‌طور حتم در صورت محکومیت با مجازات حبس یا جایگزین آن‌که امضای توافق نامه پایان دادن به فعالیت سیاسی باشد روبه‌رو خواهد شد. بنابراین او فعلا نمی‌تواند به ائتلاف با افراط‌گرایان پایان بدهد و باید آن‌ها را به نحوی مدیریت کند.

ظاهرا نتانیاهو برای محدود کردن شدیدترین سیاست‌های آن‌ها هر کاری که می‌تواند انجام می‌دهد، اما بر هیچ‌کس پوشیده نیست که کنترل آن‌ها به خصوص در مواجهه‌شان با فلسطینی‌ها در کرانه باختری و بیت‌المقدس سخت است.

فارن پالیسی در ادامه این گزارش به برنامه‌های وزرای تندروی کابینه نتانیاهو برای تصاحب زمین‌های بیشتر از فلسطینی‌ها اشاره کرده و می‌نویسد: نیاز به قوه تخیل زیادی نیست تا بتوان فهمید که چگونه اقدامات تحریک‌آمیز می‌تواند باعث ناآرامی‌های گسترده‌تر به خصوص در مناطق مرزی شود. نکته مهم اینجا است که تشکیلات خودگردان فلسطین توانایی و شاید هم اراده کمک به کنترل شرایط را از دست داده است و این مساله فقط افراط‌گرایان را در بین اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها تشویق می‌کند تا در چرخه تداوم و تبادل خشونت حرکت کنند.

در چنین شرایطی چه زود و چه دیر یک انفجار به مشکل بایدن تبدیل خواهد شد. بسته به اینکه وضعیت چقدر بد باشد، او احتمالا با اقدامی در شورای امنیت سازمان ملل متحد روبرو خواهد شد که او را مجبور به دفاع یا انتقاد از اسراییل خواهد کرد. این به نفع سیاسی جو بایدن نیست که بین جمهوری‌خواهانی که خواستار حمایت او از اسراییل هستند و تعداد زیادی از پیش‌رو‌ها در حزب دموکرات که از او می‌خواهند از اقدامات اسراییل علیه فلسطینیان انتقاد کند، گرفتار شود.

همزمان متحدان اروپایی جو بایدن را تحت فشار قرار خواهند داد تا نتانیاهو را مهار کند، همان‌طورکه کشور‌های عربی که پیمان ابراهیم با اسراییل را امضا کرده‌اند نیز چنین خواهند کرد. همان‌طورکه در ماه مه ۲۰۲۱ دیدیم، اقدامات اسراییل در بیت‌المقدس به تشدید تنش میان اسراییلی‌ها و حماس منتهی شد که تقریبا دو هفته به طول انجامید، به کار گرفت و در آن مقطع جو بایدن شخصا مجبور شد با نتانیاهو و رهبران مصر برای برقراری آتش بس گفتگو و به نوعی میانجیگری کند. این درگیری منجر به کشته شدن حداقل ۲۵۶ فلسطینی از جمله ۶۷ کودک و ۱۳ اسراییلی از جمله ۲ کودک شد. مطمئن باشید که رویارویی بعدی به راحتی می‌تواند بسیار بدتر باشد.

اگر بازگشت نتانیاهو به قدرت تنش‌ها را در جبهه فلسطین افزایش دهد، اما همزمان ممکن است به فوریت بیشتر در موضوع هسته‌ای ایران منتهی شود. نتانیاهو جدال بر سر پرونده تهدید هسته‌ای ایران را به نام خود سند زده است و اکنون به نظر می‌رسد که او دقیقا با بازگشت به قدرت در حال ادامه انجام ماموریتش باشد. نتانیاهو در اواخر دسامبر ۲۰۲۲ گفت: «من به یک دلیل اصلی به قدرت برگشتم، تا هر کاری که می‌توانم برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای انجام دهم».

شرایط اکنون برای تحقق دیدگاه نتانیاهو نسبت به چالش ایران مساعدتر از هر زمان دیگری است. دورنمای بازگشت به توافق هسته‌ای در این مقطع بسیار دور به نظر می‌رسد. بایدن حتی ماه گذشته اعتراف کرد که این توافق مرده است، اگرچه ظاهرا او نمی‌خواست آن را علنی بگوید.

برخورد ایران با معترضان به علاوه همکاری نظامی ایران با روسیه در جنگ اوکراین، خصومت ضد ایرانی را در واشنگتن افزایش داده است. با توجه به مخالفت کنگره با احیای برجام، سوال اینجاست که آیا دولت حتی می‌تواند درباره موضوع هسته‌ای با ایران توافقی انجام دهد؟ افکار عمومی در امریکا چنین مساله‌ای را در شرایطی که با معترضان در ایران برخورد خشن صورت می‌گیرد و روسیه اوکراینی‌ها را می‌کشد، به راحتی نمی‌پذیرد.

هربار که صحبت از افزایش ذخایر هسته‌ای ایران می‌شود، اسراییل بسیار دستپاچه و عصبی می‌شود چرا که تل‌آویو بیشترین آسیب را از یک ایران مجهز به سلاح هسته‌ای می‌بیند. البته این خود اسراییل بود که باعث افزایش این ذخایر با ترغیب دونالد ترامپ، رییس‌جمهور پیشین امریکا به خروج از برجام شد. از تابستان گذشته، بنی گانتز، وزیر دفاع وقت اسراییل، ایال هولاتا، مشاور امنیت ملی وقت اسراییل و دیوید بارنیا، رییس موساد، به واشنگتن سفر کرده‌اند تا از دولت بایدن بخواهند برای حمله به ایران، دور دیگری از رزمایش‌های مشترک را برنامه‌ریزی کند.

بنی گانتز در حالی که آماده ترک سمت خود با روی کار آمدن یک دولت جدید بود، گفت که مقابله با برنامه هسته‌ای ایران با ابزار نظامی چیزی است که اکثر اسراییلی‌ها با آن موافق هستند. این مقام اسراییلی همچنین خطاب به خلبانان جدید نیروی هوایی اسراییل گفت برخی از اسراییلی‌ها می‌دانند که حمله به ایران در آینده انجام خواهد شد.

فارن پالیسی در ادامه با اشاره به اینکه مقامات امریکایی از پیش‌بینی در این باره سر باز می‌زنند، نوشت:، اما هیچ‌یک از کارشناسان برنامه‌ریزی و مشورت نزدیک‌تر امریکا و اسراییل برای نوعی حمله به ایران را رد نکرده‌اند. سوال این است: چه نوع حمله‌ای؟ فقط ایالات متحده این توانایی را دارد که سانتریفیوژ‌های جاسازی‌شده در عمق زمین را بدون قشون‌کشی نظامی ازمیان بردارد.

فقط ایالات متحده از نظر نظامی این توانایی را دارد که با هواپیما‌های حامل بمب‌های خوشه‌ای از پایگاه‌هایی امریکایی مستقر در برخی کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس بلند شده به مراکز و اهداف تعیین شده حمله کند و تا زمانی که چیزی جز آوار باقی نمانده به مقر اولیه بازنگردند. این نشریه در ادامه ادعا می‌کند که برنامه‌هایی برای حمله نظامی به ایران در دولت باراک اوباما تعریف شده بود و اکنون اسراییل می‌تواند به این پروسه بپوندد.

بنابراین، جهان در حال حاضر با صحنه‌ای جالب توجه روبه‌رو است.

۱- ایران با انگیزه‌های قوی برای ادامه غنی‌سازی و وضعیت بین‌المللی که هزینه دیپلماتیک هرگونه اقدام نظامی را برای مهاجم کاهش می‌دهد.

۲- اسراییل که قصد خود را برای استفاده از زور اعلام کرده و یک اجماع ملی به نفع استفاده از آن را به نمایش گذاشته است.

۳- دولت ایالات متحده که به‌رغم روابط پرتنش با اسراییل، حمایت خود را از عملیات ترکیبی علیه ایران کاملا واضح اعلام کرده است.

۴- ارتش ایالات متحده که ظرفیت تخریب زیرساخت‌های هسته‌ای ایران را دارد.

همگی این تحولات نشان می‌دهد که ایالات متحده وارد مرحله جدیدی از رویارویی با خطر شده است. البته باید پرسید که چقدر از این فضاسازی‌ها تئاتر است. ورود ایالات متحده به این ماجرا می‌تواند بیشتر برای اطمینان دادن به اسراییل از حضور ایالات متحده باشد و در عین حال این پیام را منتقل کند که اسراییل به تنهایی نمی‌تواند موفق شود. صحبت در مورد اقدام نظامی مشترک توسط ایالات متحده و اسراییل ممکن است بیشتر برای تشویق ایران برای ورود مجدد به مذاکرات هسته‌ای و متوقف کردن غنی‌سازی در سطح تسلیحاتی باشد.

به‌طور خلاصه باید گفت که جو بایدن نمی‌تواند از خاورمیانه در سال پیش رو انتظار چندانی داشته باشد. ظرفیت واشنگتن برای شکل دادن به رویدادها، چه رسد به کنترل آن‌ها با دو چالش روبه‌رو است: چگونه از انفجار بین اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها جلوگیری کند و چگونه ترمز برنامه هسته‌ای ایران را بکشد. در حقیقت گزینه‌های بایدن از بد به بدتر پیش می‌رود. در چنین شرایطی اگر کسی احساس کند که ایالات متحده نه در مورد ایران و نه در مورد فلسطین، درک روشنی از دقیقا چه کاری باید انجام دهد، ندارد جای تعجب نخواهد بود.

تهدید به جنگ در برابر پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران شاید به خرید زمان بیشتر منتهی شود، اما این زمان هم در نهایت تمام خواهد شد. همزمان اگر پیش‌بینی‌ها درباره تندروی کابینه جدید اسراییل درست از کاردر نیاید، اما باز هم انفجار در پرونده فلسطین و اسراییل قطعی است و فقط درباره زمان آن سوال وجود دارد. به‌طور خلاصه، وضعیتی که جو بایدن با آن مواجه است مانند دست و پنجه نرم کردن با بد، پیش از بدتر شدن اوضاع است.

نویسندگان: آرون دیوید میلر و استیون سایمون

ترجمه: ستاره سعیدی

منبع: فرارو

کلیدواژه: جوبایدن خاورمیانه برنامه هسته ای ایران ایالات متحده اسراییلی ها فلسطینی ها خواهد شد جو بایدن روبه رو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۶۵۹۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا جان توافق ایران و عربستان با ابتکار چین در خطر است؟/ پکن از ترس تحریم های ثانویه فروش نفت از تهران را کاهش خواهد داد/ دیپلماسی تلفنی چین میان ایران و آمریکا موفق بود

به گزارش جماران، اندیشکده چتم هاوس در گزارشی درباره تاثیر تنش میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل بر تلاش های چین برای برقراری صلح در منطقه نوشت:

حملات پهپادی و موشکی ایران علیه اسرائیل در 13 آوریل، و پاسخ متعاقب اسرائیل، ثبات آشتی عربستان و ایران را که چین در سال گذشته میانجی آن شده بود، زیر سوال برد: این حملات چشم‌انداز استراتژیک را به‌طور چشمگیری تغییر داده است، امنیت منطقه‌ای را دچار ابهام کرده و شهرت اخیر چین را به‌عنوان یک میانجی معتبر به بوته آزمایش گذاشته است.

پس از حمله هواپیمای بدون سرنشین ایران، پکن بی‌درنگ دیپلماسی تلفنی اضطراری را آغاز کرد تا از تضعیف توافق ایران و عربستان به دلیل وضعیت ناآرام در منطقه جلوگیری کند.  وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، پس از تماس با همتایان سعودی و ایرانی خود، «تأکید ایران بر هدف قرار ندادن کشورهای منطقه و همسایه» - اشاره ضمنی به عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس- را تحسین کرد. ممکن است تماس‌های مشابهی پس از حمله اسرائیل هم انجام شده باشد. در 19 آوریل، لین جان، سخنگوی وزارت خارجه علنا اعلام کرد که «چین با هر اقدامی که تنش‌ها را بیشتر می‌کند مخالف است.»

یکی از جنبه های قابل توجه واکنش چین ثبات آن بوده است. این کشور همچنان متعهد به حفظ منافع خود باقی مانده و همزمان از اسرائیل و آمریکا انتقاد کرده و خواستار کاهش تنش شده است. پکن مانند موضع خود در مورد تشدید تنش حوثی ها در دریای سرخ، دور جدید تشدید تنش را «سرریز» جنگ غزه می داند و نه کاتالیزور آن. این نشان می دهد که پایان دادن به درگیری غزه ممکن است یک اثر موجی ایجاد کرده و صلح و تنش زدایی را در سراسر خاورمیانه به ارمغان آورد.

این توضیح می دهد که چرا چین حمله 13 آوریل ایران را محکوم نکرد، بلکه آن را اقدامی دفاع از خود خواند. این کشور خود را درست در مرکز جنگ روایات قرار داده  و به طور موثر ادعای دفاع از خود ایران را در برابر ادعای مشابه اسرائیل که برای توجیه مجازات دسته جمعی فلسطینیان در غزه استفاده می شود، قرار داده است.(اسرائیل همچنان حمله بی امان به غزه را دفاع از خود پس از ماجرای هفت اکتبر 2023 می خواند.)

چین در مبادلات خود با ایالات متحده نیز همین کار را انجام داده و از این کشور می خواهد که نقش سازنده ایفا کند و اسرائیل را در زمانی که واشنگتن از پکن خواسته بود تهران را از اقدام متقابل منصرف کند، مهار کند.

آشتی ایران و عربستان در خطر است

نگرانی در مورد توافق عربستان و ایران زنگ خطر را در پکن به صدا درآورد. دو عامل کلیدی نگرانی های چین را برانگیخته است. اول، هدف راهبردی ایران در پشت انتقام‌جویی از اسرائیل، ایجاد یک پارادایم بازدارندگی جدید بود. ایران از سیاست جنگ در سایه و استفاده از نیروهای نیابتی که باعث می شد برخی عملیات های مدیریت شده را به راحتی انکار کند، فاصله گرفت. اسرائیل با حمله متقابل خود ( به اصفهان)  در حال آزمایش خطوط قرمز ایران در حالی است که به دنبال مکانیزم امنیتی جدید برای جایگزینی مکانیزم شکسته شده در 7 اکتبر است.

پارادایم جدید ، ریسک پذیری تهران و تل آویو را افزایش می دهد و در نتیجه حملات تلافی جویانه را تشدید و سناریوی درگیری مستقیم را چه در حال حاضر یا بعد معتبرتر می کند. این رویارویی ممکن است به منطقه خلیج فارس هم کشیده شود و کشورهای این منطقه (به ویژه عربستان سعودی) را وادار کند تا مواضع امنیتی خود را مجدداً تنظیم کنند. آنها ممکن است به این نتیجه برسند که ممکن است دوستی بی پروا با ایران  خطرات بیشتری نسبت به منافع آن داشته باشد. ریاست جمهوری دوم دونالد ترامپ در ایالات متحده می تواند این روند را بیشتر تسریع کند.

عامل دوم، پیشرفت کندی است که توافق عربستان و ایران از زمان امضای آن در یک سال پیش داشته است. این سازوکار همچنان بر مسائل امنیتی متمرکز بوده و نتوانسته به بررسی فرصت های اقتصادی و فرهنگی ادامه دهد.

یکی دیگر از عوامل مرتبط، تلقی اسرائیل از این معامله به عنوان یک تهدید مستقیم و تمایل بالقوه برای از بین رفتن آن است. اسرائیل ممکن است دوستی ایران و عربستان را بی تاثیر بر روند عادی سازی  رابطه خود با عربستان سعودی تلقی نکند، همانطور که ایران با شک به تشکیل ائتلاف امنیتی عربی-اسرائیل تحت حمایت ایالات متحده نگاه خواهد کرد. مطالب درز داده شده به مطبوعات اسرائیل بر مشارکت قابل توجه عربستان و امارات در سیستم دفاع جمعی که تقریباً همه موشک‌ها و پهپادهای ایرانی را در 13 آوریل سرنگون کرد، تأکید کرد، اگرچه این موضوع بعداً توسط ریاض و ابوظبی تکذیب شد.

برای چین، چنین سناریویی خطراتی را برای امنیت انرژی این کشور ایجاد می کند و چشم انداز پکن را برای چارچوب امنیتی جدید در خاورمیانه تیره و تار می کند. یکی از ستون های این مفهوم ایجاد یک پلت فرم گفتگوی چندجانبه در منطقه خلیج فارس تحت ابتکار امنیت جهانی است. چشم انداز چنین کاری می تواند به راحتی با تشدید آشفتگی های منطقه ای تضعیف شود.

جاه طلبی های چین برای محدود کردن نفوذ ایالات متحده بر کشورهای خلیج فارس نیز می تواند معکوس شود. بزرگترین درس برای کشورهای خلیج فارس از دخالت مستقیم ایالات متحده در دفاع از اسرائیل در برابر حمله ایران این است که وقتی فشار وارد می شود، تنها ایالات متحده توانایی ارائه کمک های امنیتی قابل توجه به آنها را خواهد داشت.

 با این حال، یک درس دیگر این است که در حالی که ایالات متحده منافع خود را برای دفاع از اسرائیل به خطر انداخته ، ممکن است این کار را برای آنها انجام ندهد. اما واقعیت این است که تصور در خلیج فارس و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا این است که اسرائیل قادر به تکیه بر توانایی های خود در سناریوی جنگ با ایران نبود.

این چه معنایی برای نقش منطقه ای چین دارد؟ این فرض چین را با فرصت‌ها و چالش‌هایی در تلاش برای ارتقای خود به‌عنوان یک میانجی مسئول و اصول محور در منطقه مواجه می‌کند. تصور رایج در خلیج فارس از 7 اکتبر این است که ایالات متحده متحد اصلی اسرائیل است، این مسئله  شک و تردید در مورد قابلیت اطمینان  به واشنگتن را در میان کشورهای عربی منطقه دامن می‌زند و انگیزه‌ها را برای عربستان سعودی برای متعهد شدن بیشتر به کاهش تنش با ایران افزایش می‌دهد. بی اعتمادی به ایالات متحده همچنین ایران را تشویق می‌کند تا توافق خود با عربستان را منفک از تغییر در استراتژی رویارویی خود با اسرائیل پیگیری کند.

جبهه واحد دیپلماتیک آمریکا و کشورهای اروپایی که پس از حملات ایران، از جمله با افزایش تحریم‌ها علیه ایران با اسرائیل تشکیل شد، شراکت تهران با چین و روسیه را نیز تحکیم می‌کند. با این حال، این بحران محدودیت‌های چین را در حفاظت از توافق میان تهران و ریاض،  فراتر از درخواست از ایران برای تنش‌زدایی و ارسال پیام‌هایی بین ریاض و تهران آشکار کرده است. این تا حدودی به دلیل نقش چین به عنوان یک تسهیل کننده صرف است، نه یک میانجی یا ضامن توافق به سبک و سیاق غربی ها .

دلیل دیگر نفوذ اقتصادی چین است. چین تحت هیچ شرایطی قدرت اقتصادی خود را برای مجازات هر یک از طرفین در صورت نقض مفاد توافق به کار نخواهد گرفت. از منظر چین، تحریم‌ها ممکن است در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نتیجه معکوس داشته باشند چرا که نوسان های این منطقه می تواند مستقیماً به منابع انرژی چین ضربه بزند.

چین به تلاش برای برقراری ثبات در شمال آفریقا و خاورمیانه ادامه خواهد داد. از آنجایی که ایالات متحده در حال سفت کردن پیچ تحریم صادرات نفتی ایران است، خریدهای چین از ایران تا پایان سال جاری کاهش می یابد تا از تحریم های ثانویه آمریکا در امان بماند. از قضا، این می‌تواند تعادل چین بین ایران، عربستان سعودی و اسرائیل را آسان‌تر کند، زیرا این تصور را کاهش می‌دهد که پکن در حال حمایت مالی از استراتژی دفاعی ایران با خرید نفت از این کشور است.

در سناریوی تیره و تار درگیری گسترده‌تر، می‌توان انتظار داشت که چین همان الگوی بازی‌ را که در جریان حملات حوثی‌ها در دریای سرخ اجرایی‌کرد، اعمال کند: یک اقدام موازنه‌سازی دقیق با هدف نهایی حفاظت از منافع اقتصادی خود و در عین حال انتقاد از آمریکا و اسرائیل.

دیگر خبرها

  • معامله ریاض – واشنگتن به مویی بند است/ عربستان نمی تواند از شرط تشکیل کشور مستقل فلسطین بگذرد/ غنی سازی بومی اورانیوم در عربستان؛ خط قرمز قانونگذاران آمریکایی
  • حمله بایدن به ژاپن و هند/ آن‌ها بیگانه هراس هستند!
  • توافق امنیتی جدید عربستان و آمریکا در انتظار چراغ سبز اسرائیل!
  • تولد توافق امنیتی جدید عربستان و آمریکا در انتظار چراغ سبز اسرائیل/ آیا آمریکا مجوز غنی سازی را به عربستان سعودی می دهد؟/ ریاض در یک قدمی پیروزی بزرگ قرار دارد
  • آیا جان توافق ایران و عربستان با ابتکار چین در خطر است؟/ پکن از ترس تحریم های ثانویه فروش نفت از تهران را کاهش خواهد داد/ دیپلماسی تلفنی چین میان ایران و آمریکا موفق بود
  • واشنگتن پست : طرح صلح خاورمیانه بایدن توهم است تا واقعیت/ طرح نتانیاهو برای غزه شامل جنگ بیشتر است/ اعراب طرف گفت و گویی در تل آویو ندارند
  • واکنش بایدن به خیزش دانشجویی ضدصهیونیستی
  • خاورمیانه 2050 چه شکلی است؟/ 3 سناریو با فرض جنگ سرد آمریکا و چین
  • کره شمالی تازه‌ترین تحریم‌ها علیه تهران را غیرقانونی و غیرانسانی خواند
  • واکنش کره شمالی به تازه‌ترین تحریم‌ها علیه تهران